عجایب هفت گانه جمشید

جمشید شاه

عجایب هفت گانه ی جمشید

کورش محسنی

  افزون بر جام جم که با جمشید، شاه استوره ای ایرانیان پیوند دارد و گویند که این جام گران بها از یاقوت ساخته شده بود و زمانی که شهر استخرِ پارس را پی می افکندند پیدا شد و جم با آن توانست پنهانی ترین رازها را بگشاید، در منابع دیگر از عجایب هفت گانه ی جمشید نام برده شده است، درست مانند شگفتی هایی که برای خسرو پرویز در میان ایرانیان در نظر گرفته شده است و به گونه ی افسانه در آمده است. جمشید در آب - می درون جام می‌نگریست و به رازها پی می برد.

 در میان ایرانیان افسانه ی شگفتی هایی که جمشید شاه ساخته است و اسکندر آنها را از میان برده است رواج داشته است و دارد. این افسانه به نثر و به نظم در چند نامه ی کهن خطی کتاب خانه ی ملی پاریس وجود دارد، که در آن ها چنین می خوانیم:

1- چراغی که بی روغن همی سوختی.

2- مرغی... که از خورشید سایه نمی کرد.

3- بربطی... که دسته ی لاجوردی و چهار تار [داشت] چون باد بر او زَدی، آواز هم چون بربط آمدی، و گر کسی تپ ارزه داشتی، آوازه بربط بشنودی، تپ لرزه بّشُد (از میان می رفت).

4- مگسان زرین که همی پریدند، اگر کسی زهر خورده بودی، آوازپر مگسان بشنودی، زهر از او بِشُدی.

5- صراحی (جام می یا ریتون) که اندر مَیَزدی (میهمانی)، سد مرد بودی به نام هر مردی شرابی از هر رنگ اندر آن صراحی کردی...

6- رودی آب... و اندر میان آب تاقی و اندر تاق تختی و بر تخت تندیسه ای هم چو مردی اَبَرسان داوری نشسته. اگر دو کس با یکدیگر همیمالی (دشمنی) داشتی، پیش تندیسه دعوی کردی، آن کس که دروغ گفتی زیر آب شدی، آن کس که راست گفتی، بر روی آب پیش ِ داور شدی.

7- گُنبّدی نیمی ابیض و نیمی اسود تا اگر کسی از گیتی گُذران شدی و شب سدیگر بام چهارم روان او بر آن گنبد پیدا آمدی، اگر بر نیمه ی سپید بودی بهشتی، اگر نیمه ی سیاه بودی دُروند (کافر) بودی یعنی دوزخی.

 کریستین سن، آرتور1383: نخستین انسان و نخستین شهریار

* هر گونه برداشت از داده‌های این تارنگار، تنها با ذکر نام نویسنده و نشانی تارنگار، مجاز است.(کورش محسنی)






نظرات:




گزارش تخلف
بعدی